خالی‌گاه های بزرگ سیاست امنیتی در دولت افغانستان

نبود سياست امنيتي مشخص و واضح در دولت وحدت ملی افغانستان، سبب شده تا نيروهاي نظامي و امنيتي این کشور در ميدان جنگ حالت تدافعي به خود بگيرند. طالبان تا کنون در چندين ولايت حملات سنگيني را راه اندازي کرده اند، اما نيروهاي دولتي کاملا در موضع تدافعي قرار داشته و متحمل شکست ها و خسارات سنگيني شده اند.

حمله طالبان بر کندز، و به تازگي بر هلمند، شباهت هاي نزديکي با يکديگر دارند. طالبان با حمله بر اين ولايات نقطه ضعف هاي امنيتي دولت افغانستان را برملا ساختند. مهمترين نقطه ضعف هاي امنيتي دولت را مي توان چنين برشمرد:‌

– تصميم گيري:‌ نهادهاي امنيتي بارها در مورد کندز، غزني و… گفته اند که گزارش هايي وجود داشته که طالبان پلان حمله بر اين شهرها و ولسوالي ها را داشته اند. اين گزارش ها به ادارات مختلفي فرستاده و رد و بدل شده است. ولي در نهايت تصميم مشخصي از سوي ادارات مسئول براي جلوگيري از يک حمله و به دنبال آن وقوع يک فاجعه چنان که در کندز، جلريز، غزني، فارياب، بدخشان و هلمند اتفاق رخ داد،‌گرفته نشد. ضعف تصميم گيري را در مي توان از اينکه بعد از يک سال هنوز هم وزارت دفاع ملي با سرپرست اداره مي شود به خوبي دريافت. سران دولت، حد اقل وضعيت شکننده امنيتي را مي بايست درک مي کردند و فردي را براي وزارت دفاع ملي معرفي مي کردند تا راي اعتماد وکلا را با خود مي داشت.

– عدم هماهنگي:‌ چندي پيش وقتي رحمت الله نبيل از رياست امنيت ملي استعفا کرد، پرده از اختلاف سليقه ها، نارضايتي ها و عدم هماهنگي ها در راس دولت در مورد سياست هاي امنيتي کشور، برداشت. او مدعي شد که عرصه بر او تا حدي تنگ گرديد که مجبور به استعفا شده است. سخنان او را مي توان مشتي نمونه خروار دانست. عدم هماهنگي ميان نهادها، افراد و اشخاص مسئول وضعيتي را به وجود آورده است که طالبان بتوانند به راحتي برنامه حمله بر ولايات و ولسوالي هاي مهم کشور را طراحي و اجرا نمايند. اين عدم هماهنگي در ارتباط ميان دولت افغنستان و کشورهاي حامي افغنستان نيز صدق مي کند. در حالي که قدرتمندترين کشورهاي جهان با تمام تجهيزات نظام و استخباراتي در افغانستان حاضر هستند، وضعيت امنيتي افغانستان روز به روز خراب تر مي شود. حلقه گمشده روابط کشورهاي خارجي با افغانستان در مبارزه عليه تروريزم هماهنگي لازم ميان آنها است.

دولت افغانستان نتوانسته سياست هاي کلان خود را هماهنگ کند. سياست دولت در مورد صلح در حدود يک سال فراز و نشيب هاي شديدي را پشت سر گذاشته است. در ارتباط با کشورهاي همسايه نيز رفتارهاي متفاوت و حتا متناقضي از خود نشان داده است، مثلا در مورد پاکستان از تعارفات داغ و دوستانه تا اتهام هاي دخالت و رفتارهاي سرد سياسي را شاهد بوده ايم.

– دوري از مردم:‌ سياست هاي دولت وحدت ملي هر روز از مردم فاصله مي گيرد. ادعاهاي تقلب در انتخابات و مسايل پس از آن روح و روان مردم افغانستان را خسته کرد. پس از آن همه شعارهاي فريبنده، دولت نه تنها پاسخي براي خواستهاي مردم ندارد، بلکه داشته هاي موجود را نيز بر باد داده است. در حال حاضر وقت قانوني پارلمان ماه ها است که پايان يافته، اما دولت نتوانسته زمينه برگزاري انتخابات را فراهم سازد. پروسه توزيع تذکره هاي الکترونيکي که يکي از برنامه هاي زيربنايي در حاکميت و دولتداري بود عملا متوقف شده است. ده ها هزار تن از شهروندان کشور، خصوصا نسل جوان و تحصيل کرده به کشورهاي اروپايي مهاجر شدند و يا در کشورهاي همسايه با وضعيتي رقت بار زندگي و کار مي کنند. ميليون ها معتاد به مواد مخدر در جامعه حضور دارند که هيچ نهادي از دولت، برنامه اي براي آنها ندارد. بيکاري بيداد مي کند و فرصت هاي شغلي کمتر مي شوند. اينها اعتماد مردم را به دولت کاهش مي دهند. مردم مي پندارند که دولتمردان فقط شعار مي دهند و عمل نمي کنند.

دولتمردان مي بايست براي پيروزي در ميدان جنگ و براي شکست دشمنان افغانستان قبل از هر چيزي اعتماد مردم افغانستان را دوباره به دست بياورند،‌ و در هماهنگي ميان ادارات داخلي و در کنار آن هماهنگ با حاميان بين المللي قاطعانه در مقابل دشمنان تصميم بگيرند. .

You Might Also Like

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>