افغانستان و آزمون سخت “واحد” ماند

جغرافیای منطقه در حال دگرگونی قسری است.یعنی قدرت های بزرگ غربی می خواهند کشورهای منطقه را بر اساس مصلحت یا منفعت خود به چند منطقه تقسیم کنند.رسیدن به این واقعیت نیازمند تحقیق و تتبع و مدد گرفتن از کار شناسان وخبرگان مختلف نیست.

کافی است تا به برخی نوشته ها و ابراز نظرهایی که در هفته های اخیر منتشر شده است،با دقت ورزی بیشتری توجه شود.

یکی از نقطه های حساس جهان که تحولات آن بی تردید کل منطقه را دچار تحول و دگردیسی خواهد کرد منطقه پر تنازع خاورمیانه، بویژه اوضاع پرچالش و پر تنش سوریه است.

مدتی است که سوریه از یک چالش منطقه ای به یک رویارویی جهانی تغییر پیدا کرده است. از ورود روسیه در آوردگاه سوریه چندی می گذرد، قدرتی که خواب از چشمان اعضای ناتو ربوده و هر از چند گاهی نشست و گردهم آیی هایی را برگزار می شود تا درباره آینده سوریه به بحث و گفت و شنود بپردازند.

قبل از ورود روسیه ،غربی ها، بویژه اعضای پیمان ناتو گمان می بردند که جنگ سوریه را از ورای مرزها می توانند مدیریت کنند و این بحران را به سویی پیش ببرند که منفعت و مصلحت های سیاسی شان اقتضا و ایجاب می کند.

غربی ها- آن گونه که تا هنوز شاهد آن هستیم- با دو اهرم به تغییر منطقه می پردازند، از یک طرف با حضور مستقیم سیاسی و نظامی اهداف و خواسته های خود را به کرسی واقعیت می خواهند، بنشانند، از سوی دیگر توسط متحدان و طرفداران خود به دنبال تغییر وضعیت جنگ به نفع خود درمنطقه هستند. این پروژه در همان راستای خواست کشور های غربی به پیش میرفت که حضور روسیه در سوریه این پروژه را با مشکل جدی مواجه ساخت.

اما علی رغم حضور پرقدرت روسیه، گویا غربی ها از رویکرد خود درقبال سوریه دست برنداشته وهم چنان در پی عملی کردن خواسته های خود هستند.تجزیه سوریه و عراق به مناطق گوناگون پروژه ای بوده است که از جانب غرب پیگیری می شود و کشور های متحد غرب مثل ترکیه و عربستان سعودی نیز آن را همراهی می کند.

آنگونه که برخی مقام ها امریکایی گفته بودند عراق به منطقه شیعه نشین و کرد نشین وسنی نشین تجزیه شود، هر کدام نیزحکومت های جداگانه ای بسازند. ایجاد منطقه پرواز ممنوع در مرزهای ترکیه و سوریه آغاز پروژه تجزیه سوریه است.

امروز که اگر توپخانه ترکیه مناطق مرزی سوریه را زیر آتش توپخانه قرار داده است می خواهد محاصره حلب شکسته نشود و تا آن کشور بتواند ایده خود را به منصه ظهور برساند .

در عراق نیز زمزمه های تجزیه از چند سال بدینسوی وجود داشته تا آن مناطق را به بخش های گوناگون تجزیه کند و مناطق کوچکی بوجودآورد.

گرچند احتمال این که تروریسم ریشه کن شود و این مناطق به آرامش دست پیدا کند وجود ندارد؛ آنچه برای غربی ها نشه آور وا طمینان خاطری بوجود می آورد آنست که: تجزیه کشور های بزرگ منطقه به مناطق کوچک تر، تقویت بنیان های برای رژیم اسرائیل است .

اسرائیل هم چنان که ازقدرت گیری اعراب بیم دارد، همان گونه از کشورهای قدرت مند عرب در منطقه وسیع خاورمیانه نگران و هراسان است .

البته اگر این فرایند بدون درد سر به سرانجام می رسید و با هیچ واکنش و باز خوردی مواجه نمی شد،کمال مطلوبی بود که غربی ها در مجموع و آمریکایی بویژه به آن دست پیدا کرده و نزاع خاورمیانه را به نفع خود خاتمه می دادند.

اما حضور روسیه درسوریه و همراهی ایران با روسیه در بحران سوریه اوضاع را برای عملی کردن این پروژه آشفته تر کرده است.اما بدین معنا نیست که غربی ها از رویای خود نسبت به تجزیه دست برداشته باشند و خواهان کناره گیری از بحران منطقه باشند.

بنابراین تلاشهایی که صورت می گیرد در جهت فراهم آوردن زمینه تجزیه سوریه است.

اسرائیل نیز از طرح تجزیه استقبال کرده است.در همین یکی دو روز گذشته وزیر جنگ اسرائیل گفته است که سوریه بحال اول بر گشتنی نیست و باید به مناطق گوناگون تقسیم شود.

پرسش آنست که اگر مهار بحران نا امنی را فقط با تجزیه کشورها بتوان حل کرد، آیا این ساز و کار را غربی ها در افغانستان نیز عملی خواهد کرد یا این که به افغانستان با نگره دیگری می نگرند و بحران این منطقه ر ا با راه حل هایی دیگری می خواهند حل کنند؟

از یاد نبریم که یکی از مناطق خطر خیز در آسیای مرکزی، افغانستان است و برای کاهش این خطر سیاست مداران امریکایی یک بار دیگر نیز تجزیه افغانستان را مطرح کرده بودند،و هیچ بعید نیست که باز هم پروژه تجزیه افغانستان کلید بخورد، و منطقه وسیعی تحت تاثیر این ایده دچار بحران جدید شود.

تجزیه افغانستان بی تردید محدود به افغانستان باقی نخواهد ماند و به همسایگان این کشور نیز سرایت خواهد کرد و قصد امریکا هم از طرح تجزیه آنست که این منطقه وسیع را به چندین منطقه مثل پشتونستان مستقل، بلوچستان و قومیت های دیگر تجزیه کند و هر کدام از اقوام دارای منطقه آزاد باشند.

گفتنی است که غرض از تجزیه مهار بحران در منطقه نیست، بلکه درونی ساختن تنازع منطقه ای است که می تواند خطر تسری خشونت به کشورهای غربی را کاهش دهد وهم چنان نزاع های درونی، زمینه حضور بیشتر کشورهای غربی و امریکا فراهم می آورد.

دراین طرح مشکل طالبان هم– به ظاهر- حل می شود. آنها می توانند در چهار چوب پشتونستان مستقل حکومت خود را ایجاد کنند.

اگر چنانچه این طرح در افغانستان بخواهد عملی شود، حکومت افغانستان که مخالف جدی این طرح است چه وسیله ای در دست دارد تا مانع رسیدن این طرح به نتیجه گردد؟

این که رهبران سیاسی اعلام کنند که افغانستان تجزیه ناپذیر است و هیچگاه به کسی فرصت نخواهد داد که در امور داخلی افغانستان دخالت کند و… این شعارهای کلیشه ای نمی تواند ابزار مناسب برای جلوگیری از تجزیه کشور باشد.

افغانستان تجزیه ناپذیر نیازمند یک راه عملی است، و یکی آنست که دخالت سران حکومت به تشدید اختلافات قومی مباردت نکند تا اقوام ساکن در افغانستان به یک همبستگی درونی برسند،احساس کنند که می توانند با یک دیگر زندگی مسالمت آمیز وانسانی را تجربه کنند.

You Might Also Like

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>