اهمیت توسعه برای افغانستان و زمینه های گذار به آن

مفهوم توسعه فرهنگي از اواخير قرن هفده هم به بعد از طرف يونسکو به عنوان يک سازمان فرهنگي، در مباحث توسعه مطرح شده و از مفاهيمي است که نسبت به ساير بخش هاي توسعه چون توسعه اقتصادي، توسعه اجتماعي و توسعه سياسي از ابعاد و بار ارزشي بيشتري برخوردار بوده و تأکيد بيشتري بر نيازهاي غيرمادي افراد جامعه دارد. بنابراين، توسعه فرهنگي فرايندي است که در طي آن با ايجاد تغييراتي در حوزه هاي اداري، شناختي، ارزشي و گرايشي انسان ها، قابليت ها و باورها شخصيت ويژه اي را در آن ها بوجود مي آورد که حاصل اين باورها و قابليت ها، رفتار وکنش هاي خاصي است که مناسب توسعه مي باشد. به عبارتي حاصل فرآيند توسعه فرهنگي کنار گذاشتن خرده فرهنگ هاي نامناسب توسعه اي است.

توسعه بر مبناي گسترش سنت ها و تجارب گذشته انجام مي پذيرد نه بر اساس نفي آنها. توسعه فراگردي است که در آن سنت ها و تجارب گذشته از نو و بر اساس نيازهاي تازه، بازانديشي و بازسازي مي شوند. از اين جهت مفهوم «هويت فرهنگي» نيز از توسعه جدا نيست. مهمتر از همه اين که گذار به توسعه فرهنگي و دست رسي به توسعه در يک جامعه نياز مند ثبات و ارامش نسبي در آن مي باشد. يعني در شرايط جنگ و خون زمينه هاي گذار به توسعه وجود نداشته و در شرايط جنگي بحث از توسعه بي معني است. پس فضاي آرام و باثبات به عنوان شرايط گذار به توسعه از پيش شرط هاي توسعه فرهنگي بحساب مي آيد.

واقعيت اين است که بحث از توسعه فرهنگي بدليل ارزشي بودن مفهوم توسعه از جايگاه بالايي برخوردار مي باشد و مهمترين بعد توسعه نيز به حساب مي آيد.

گرچه اکثر اصطلاحاتي که در مباحث توسعه مطرح است را نمي توان به حوزه هاي مشخص توسعه ربط داد؛ زيرا اکثر اين اصطلاحات بدليل چند وجهي بودن و نيز بدليل رابطه داشتن ميان همديگر به مفاهيم بينابيني توسعه تبديل گرديده است. اما با آن هم، شکاف ها و تعارض هاي قومي- طبقاتي، سطح سواد، ارزش ها و هنجارهاي فرهنگي از عمده ترين مفاهيم توسعه فرهنگي بشمار مي رود.

با در نظر داشت واقعيت هاي عيني جامعه افغانستان مي توان گفت که: مهمترين چالش هايي که فراروي توسعه فرهنگي در افغانستان قرار دارد عبارت است از شکاف و تعارضات قومي- مذهبي، جنگ و ناامني هاي متداوم، پايين بودن سطح سواد و… مي باشد. از طرف ديگر دست يابي به توسعه فرهنگي، زمينه ساز توسعه اقتصادي و سياسي نيز مي باشد.

– منظور از شکاف و تعارضات قومي– مذهبي که عامل باز دارنده توسعه فرهنگي مي گردد، اين است که شکاف هاي قومي- مذهبي عملاً موجب تقسيم و تجزيه جمعيت و تکوين گروه بندي ها و قوميت هاي خاص مي گردد و اين گروه بندي ها ممکن است تشکل هاي قومي- مذهبي باشد و يا يک تشکل سياسي. در بررسي شکاف هاي اجتماعي بايد به تنوعات جغرافيايي و تنوعات تاريخي توجه داشت زيرا نوع و شمار و نحوه صورت بندي شکاف هاي اجتماعي بر حسب عوامل گوناگون از جامعه ي به جامعه ديگر و از زماني به زماني ديگر در درون يک کشور نيز متفاوت است. يعني شکاف هاي قومي- مذهبي فعلي جامعه افغانستان را با شکاف هاي قومي- مذهبي دوران طالبان نمي توان يکسان پنداشت بلکه شکاف هاي امروزي غيرفعال و خفيف بوده و شکاف هاي دوره طالبان بشدت فعال و به تعارضات قومي- مذهبي انجاميده بود. شکاف هاي قومي- مذهبي بدليل بوجودآوردن تعارضات و اکثر رقابت هاي خود محور و انحصارگرا به عقب مانده گي و رکود فکري- فرهنگي منجر گرديده و زمينه ساز توسعه نيافتگي فرهنگي مي باشد. همچنان بعضي ارزش هاي جزم گرا و افراطي و نيز خرده هنجارهاي ضد توسعه نيز که از چالش هاي توسعه فرهنگي قلمداد مي گردد، در جامعه افغانستان وجود داشته و نمونه هاي آن را مي توان در تفکر طالبا نيزم و… مشاهده نمود که قابل حل مي باشد.

– جنگ اصلي ترين عامل بازدارنده توسعه فرهنگي در افغانستان بوده و ناامني و بي ثباتي در اين جامعه همواره تشديد تعارضات، بي سوادي، خرافه پرستي و…را به دنبال داشته که هر کدام ان به نوبه خود گذار به توسعه فرهنگي در افغانستان را با چالش مواجه ساخته است. در يک جمع بندي مي توان گفت که فضاهاي ناآرام، جنگ هاي چندين ساله و نيز برخورد هاي داخلي و مسايل چون تروريسم و افراط گرايي اصلي ترين عامل بازدارنده توسعه فرهنگي مي باشد.

از ديدگاه جامعه شناسي توسعه ديدگاهاي وابستگي، ديدگاه نوسازي و ديدگاه نظام جهاني از جمله مهمترين راهبردهاي توسعه مطرح بوده ولي نبايد فراموش کرد که هريک از راهکارهاي فوق به نوعي برگرفته از کشورهاي غربي و غافل از زمينه ها و ساختارهاي دروني افغانستان مي باشد.

با توجه به خلاء تيوريک در حوزه توسعه در افغانستان و نيز با توجه به اهميت نداشتن مفهوم توسعه در اين کشور مي توان گفت که ارايه مطالب در رابطه به توسعه و ابعاد آن، صرفا به بوجودآمدن ادبيات توسعه کمک مي کند. يعني اولين گام براي گذار به توسعه در هريک از ابعاد آن در افغانستان، بوجود آوردن ادبيات توسعه و در محور قرار دادن آن در کانون توجه نخبگان علمي – فرهنگي افغانستان است. تازمانکه توسعه در اين کشور به عنوان يک خواست همگاني و ارزش اجتماعي تلقي نگردد ارايه الگو هاي توسعه تلاش بيهوده خواهد بود.

افغانستان در شرايط کنوني با يک خلا گفتماني در حوزه توسعه روبرو بوده و اولين قدم براي رفتن به توسعه پر کردن اين خلا مي باشد. بحث و گفتگو و ارايه مطالب در رابطه با مفاهيم توسعه گام هاي در اين راستا است.

You Might Also Like

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>