افغانستان و چین

دعوت دولت چین از داکتر عبدالله عبدالله رییس اجرایی دولت افغانستان جهت ملاقات و امضای چند توافق نامه در پکن باز تاب گسترده ای در محافل سیاسی و رسانه های داخلی در افغانستان داشته است. به نظر میرسد اکثر تحلیل ها بر این مساله استوار است که دولت چین چگونه برای همکاری و داشتن روابط نزدیک با کابل ترقیب شده است؟ ایجاد راه ابریشم تا چی حد میتواند منافع دولت چین را بر آورده سازد؟
بزرگترین استراتژی چینی ها از سال ها به این طرف رشد و انکشاف برنامه های اقتصادی بوده است و دولت چین تمام توانائی های خویش را جهت رشد و ارتقای سطح اقتصادی خود به مصرف رسانده است. ایجاد راه ابریشم از مسیر افغانستان میتواند در بعد اقتصادی تا حدود زیادی منافع اقتصادی چین را تامین نماید. فروش و انتقال کالاهای چینی در بازار های افغانستان، ایران و کشور های آسیا میانه و همچنین خاور میانه با قیمت بسیار ارزانتر به جهت پرداخت مصارف ترانسپورتی کمتر، یک فرصت اقتصادی بسیار خوب برای چینی ها بشمار میرود.

از طرف دیگر رقابت های اقتصادی هند و چین نیز دولت چین را وادار ساخته است تا فرصت های اقتصادی بیشتری را برای خود فراهم سازد تا در رقابت اقتصادی با هند بازنده میدان نباشد. ایجاد راه ابریشم میتواند این فرصت خوب را برای دولت چین ایجاد نماید.
در بعد سیاسی نیز هند و چین اختلافات مرزی بسیار مهم در ساحه سلسله کوه های همالیا دارند که در حدود 3500 کیلومتر تخمین زده میشود. این اختلافات گاهی آن قدر زیاد میشود که تا مرز درگیری نظامی نیز پیش میرود. اتفاقی که در سال 1962 رخ داد و دو کشور برخورد های نظامی جدی را علیه یکدیگر سازماندهی کردند.
رقابت های اقتصادی از یک طرف و اختلافات ارضی از جانب دیگر بین هند و چین میتواند دولت چین را علاقه مند به حضور در کشور افغانستان نماید. شکی نیست که منافع مشترک میتواند حتی دو کشور متخاصم را با یکدیگر وادار به همکاری و همسوئی نماید. اختلافات عمیق دو کشور پاکستان و هند بر سر مسائل ارضی، میتواند پاکستانی ها را با چینی ها برای وارد کردن فشار بر هند همگام بسازد. ایجاد فشار بر هند منافع مشترک چین و پاکستان است.
دولت چین برای ایجاد روابط پیچیده با دولت افغانستان دو فرصت بسیار خوب در اختیار دارد. اول تاسیس راه ابریشم است و دوم اعمال فشار بر دولت پاکستان جهت کشاندن طالبان به پای میز مزاکره و صلح با دولت افغانستان. منافع مشترک پاکستان و چین در افغانستان می تواند هر دو کشور را وادار به همکاری با یکدیگر بسازد و از ابزار دست داشته یکدیگر برای منافع خود استفاده کنند.
فراموش نکنیم که دولت چین خود یکی از قربانیان بنیاد گرائی اسلامی بوده است و در سالهای گذشته از این قسمت مشکلات زیادی رامتحمل شده است. رشد و قدرت یافتن طالبان در بدخشان میتواند افکار بنیاد گرایانه را به آسانی به کشور چین صادر نماید. ظهور گروه بنیاد گرا و تروریستی داعش در منطقه نیز میتواند تهدید مهمی برای چین باشد.
از این رو، منافع اقتصادی و سیاسی بسیار مهم چین در افغانستان نهفته و این کشور با توجه به اتخاذ سیاست خارجی جدید مبنی بر اعمال نفوذ سیاسی در مناطق مختلف جهان برای تامین منافع اقتصادی خود، فعالیت های سیاسی و اقتصادی بسیار گسترده ای را در افغانستان طرح ریزی کرده و به دست اجرا سپرده است.

You Might Also Like

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>