برای اکثریت مردم افغانستان دموکراسی و حقوق بشر هرچند می گویند برای همه محسوس است، اما در واقع مفاهیمی بیگانه اند. افزون بر این، سنت در افغانستان بس قدرتمند است، سنتی که بیش از همه زنان از آن رنج می برند.
دوره طالبان سال هاست که در افغانستان گذشته است و بسیاری از دختران در افغانستان دوباره به مدرسه می روند، در دانشگاه ها درس می خوانند و کار می کنند.
اما هنوز همچون گذشته تحصیل زنان بیش از هر جا محدود به شهرهای بزرگی چون کابل است.
بیش از ده سال است که در افغانستان قانون اساسی تصویب شده است. همچنین در سال های اخیر میلیونها دالر پول وارد این کشور شده است.
بسیاری در ابتدا میپنداشتند که افغانستان میتواند با پول و قانون اساسی دمکراتیک در مدتی قابل پیشبینی مشکل هایش را حل کند.
اما این توهمی بیش نبود، چون مردم افغانستان بیش از 30 سال است که تنها جنگ، خشونت و نفرت را تجربه کردهاند و برای اکثریت مردم افغانستان دمکراسی و حقوق بشر مفاهیمی بیگانهاند.
در افغانستان مراکز قدرت متعددند و برای همین اجرای قوانین با دشواری روبروست.
اکثر حکم هایی که در افغانستان صادر می شود نه تنها خلاف قانون اساسی این کشور است، بلکه با قوانین اسلام هم همخوان نیست. روشن است که این حکم ناقض حقوق بشر هم هست.
به عنوان مثال در زندان زنان در ولایت کندز افغانستان، ده زن با هشت کودک در سنین بین ۶ماهه و ۱۰ساله به سرمی برند.
محیط زندگی آنان دو اتاق با حیاط کوچک است.
زندانیان زن تنها وقتی می توانند از حیاط بزرگ زندان استفاده کنند که زندانیان مرد در آنجا نباشند. چنین چیزی شاید تنها یک بار در هفته برای یک ساعت ممکن باشد.
یک بار در هفته کلاس سوادآموزی تشکیل می شود که البته فقط یکی دو نفر به طور نامرتب در آن شرکت می کنند، چون بسیاری از زنان نمی دانند که سوادآموزی به چه کارشان ممکن است بیاید.
زنان، آنگونه که خود تعریف می کنند، مشکل روزانه زیادی ندارند. مشکل آنان چیز دیگری است.
طبق گزارش های منتشره در رسانه های مختلف افغانستان، زنان در زندان های افغانستان می گویند که کسی که پول دارد، می تواند پنج نفر را بکشد و با پولی که می دهد خلاص بشود. اما وقتی آدم پول ندارد، ممکن است تمام عمرش را در زندان بگذراند، بدون اینکه بداند چه کرده است. از وکیل تا پلیس، همه پول می خواهند. اگر پول نداشته باشی، باید همینجا تو زندان مُرد.
بر اساس سخنان یک مرکز آموزشی زنان در افغانستان، در زندان های افغانستان بیش از صد زن همراه با کودکشان زندانی اند، و هر شش زن با بچههایشان در یک سلول هستند. نه کسی از آنان حمایت میکند، نه کسی به آنان امید میدهد یا دریچهای به روی آینده را بر آنان میگشاید.
نادیه حنیفی یک فعال امور زنان در افغانستان گفته است: بسیاری از زنان افغان در زندان ها وکیل مدافع ندارند که قضیهشان را پیش ببرد. بسیاری از ایشان مطابق با فرامینی که از طرف ریاست دولت اعلام میشود که میتوانند رها شوند، اما متاسفانه هیچ کس نیست که آن را پیگیری کند.
زنان زندانی چشمهایشان غمگین است و سرنوشت هریک آن ها مشخص نیست. چون در سلولهای زندان زنان جنگ، فقر و نبود چشمانداز، خانه کرده است.
در سال 2009، حکومت افغانستان قانون پیشگامانه ای را طرح کرد که قانون محو خشونت علیه زنان نامیده میشود. این قانون رفتارهای مضری چون تجاوز، ازدواج اجباری، خشونت در خانواده، فروش زنان و دختران و انکار حق آموزش و کار آنها را جرم اعلان کرد.
این قانون با فرمان رییس جمهور تصویب شد اما به دلیل مقاومت محافظه کاران هرگز به تصویب پارلمان نرسید.
سردرگمی و ابهام ناشی از آن در مورد وضعیت این قانون در بهترین حالت در اجرای آن تناقض ایجاد کرده است.
بدون موجودیت یک چهارچوب قانونی محافظتی و حقوق اساسی بشری، زنان افغان هیچ امیدی به تامین برابری جنسیتی یا سیستم عدلی که در آن از حقوق آنها دفاع شده بتواند، ندارند.
همزمان با خروج جامعه جهانی از افغانستان، تصویب و اجرای این قانون نیاز فوری است.