پاسخ های دکتر لطیف پدرام رهبر کنگره ی ملی وعضو پارلمان افغانستان به پرسش های مرکز مطالعات استراتیژیک لیف گمیلیف روسیه

پاسخ پرسش اول : نظام کنونی جمهوری اسلامی افغانستان یک نظام متمرکز ساده است. نظام های متمرکز در زمان ما موضوعیت ندارند. نمی توانند به خواست ها متنوع و گوناگون ما پاسخ بگویند.

افغانستان یک کشور کثیر المله و چند قومی است. سطح رشد اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی در همه ی ولایات افغانستان یک دست نیست، نا متوازن است. الگوی های زنده گی ما قبل قرون وسطایی و عصر جدید را همزمان میتوان در افغانستان مشاهده کرد. بنابر این فدرالیسم دموکراتیک، که قدرت را در راس و قاعده هرم عادلانه توزیع کند، با ساختار کشور ما همخوانی دارد. جامعه افغانستان به لحاظ قومی و رشد اجتماعی یک جامعه مرکب است. جمهوری دموکراتیک فدرال هم یک ساختار سیاسی – مدیریتی مرکب است. جمهوری فدرال را “جمهوری جمهوری ها” میگویند. پس نظامیکه حزب ما پیشنهاد میکند مدرن تر و کارا تر از رژیم کنونی کابل می باشد. فدرالی شدن افغانستان دو خواست مهم مردم ما را تحقق می بخشد که عبارت اند از:

1 – حل دموکراتیک مساله ملی – مساله اقوام.
2 – حل دموکراتیک حقوق شهروندی

علاوه بر این دو خواست اصولی و استراتیژیک راه حل معضل و مشکل طالبان هم است. ما میخواهیم با عملی کردند فدرالیسم زمینه را برای حضور قانونمند و صلح آمیز طالبان در مناطقی که قدرت دارند فراهم نماییم. به ویژه در جنوب و جنوب شرق افغانستان. به این معنا که اگر طالبان در انتخابات ایالتی فدرال بتوانند رای بگیرند می توانند حکومت های ایالتی فدرال را مدیریت کنند و در چهار چوب قانون اساسی فدرال افغانستان به قانون گذاری های ایالتی بپردازند و ارزش های دینی و عرفی خود را حفظ کنند. به این ترتیب می خواهیم و می توانیم رقابت و دشمنی میان اقوام افغانستان را به رقابت های سالم و سازنده ی اقتصادی و اجتماعی میان ایالات فدرال افغانستان تبدیل کنیم در غیر آن افغانستان با خطر تجزیه رو به رو میشود. برای تطبیق سیستم فدرالی چند راه در اختیار داریم.

1 – تدویر لویه جرگه
2- مراجعه به آرای مردم – رفراندوم
3 – اعمال قهر و فشار بر حکومت مرکزی از طریق سازماندهی مبارزات مدنی و در صورت لزوم ( مخالفت حکومت مرکزی) سازماندهی نبرد های مسلحانه برای تحقق عدالت قومی.

ما همین اکنون افغانستان را به ده ایالات فدرال تقسیم کرده ایم.

اندیشه ی فدرالی کردن افغانستان، موجب محلی شدن و محدود تر شدن عرصه سیاست و مدیریت بحران میشود به این معنی که در چهارچوب سیاست کلی می توان مسایل و مشکلات را موردی و محدود تر مطرح کرد.
اندیشه توزیع قدرت و ثروت به حکومت های محلی فدرال نیروی های رادیکال مذهبی را در جهت دفاع از خواست های اقوام تقسیم و هدایت میکند و سمت میدهد. در نهایت کار، افراط گرایان نمی توانند همه ی مردم و اقوام را در تحت یک شعار رادیکالیستی واحد متحد کنند.

نیرو های متحد افراطی در نتیجه به واحد های قومی و زون های اقتصادی فدرال تقسیم میشوند و در خواست های برابری قومی و ایالتی خود جذب میگردند. افراط گرایان خود به خود تضعیف میگردند.

به طور نمونه مثلاً حزب کنگره ی ملی میتواند با طالبان زون فدرال کندز، تخار و بدخشان بر سر منافع مشترک در آن زون کفتگو کند در حالیکه همین کار در سطح کل افغانستان مشکل خواهد بود.

طرح فدرالی شدن افغانستان انگیزه ی جدید و شور و شوق سیاسی نوین ایجاد میکند. چرا که خود این طرح فدرالی شدن افغانستان یک طرح جدید است. ایالاتی که به لحاظ فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی رشد یافته تر اند، مثل زون های بلخ و هرات و کابل و شمال کابل به سرعت در مسیر ترقی و دموکراسی قرار میگیرند و به فدرال های نمونه تبدیل میگردند، که طبعیتاً نیرو های بنیاد گرا را در مناطق تحت کنترول شان در برابر خواست های نوین مردم شان قرار میدهند، و در نهایت مجبور میشوند با الگوی های بلخ و هرات خود را همآهنگ بسازند و از افراط گرایی فاصله بگیرند.

Read More...

تاکید بر گسترش روابط رسانه ای بین روسیه و افغانستان

دانش کروخیل رئيس آژانس خبرى پژواک در افغانستان می گوید که گسترش روابط رسانه ای بین افغانستان و کشورهای منطقه خصوصا روسیه ضروری است.

رئیس آژانس خبری پژواک با بررسی مختصر از اوضاع منطقه و اینکه در کشورهای مجاور افغانستان چون روسیه، مقامات درباره افغانستان اظهارنظرهای گوناگونی می کنند، تاکید بر تمرکز رسانه های افغانستان به وضعیت منطقه هم کرد.

او می گوید اکثر رسانه های افغانستان نوپا هستند و بنابرهمین در 13 سال گذشته تمرکز بیشتر آنان اطلاع رسانی از اوضاع داخلی افغانستان بوده ، اما حالا زمان آن رسیده که رسانه های معتبر از کشورهای منطقه منجمله روسیه هم گزارش دهی بیشتر داشته باشند.

Read More...