نقش اتحاد شوروی در بسط و توسعه اقتصاد و اجتماعی افغانستان

بیانیه الگا لادیگینا،  رییس بخش فرهنگی، دکتر فلسفه و استادیار  دانشگاه روسیه – تاجیکی (اسلاو) سر کنفرانس ” روریسم و پروسه های سیاسی داخلی افغانستان. تبدیل جنگ به روش سیاسی در چهار چوب فعالیت منطقه ای ” که با مرکز پژوهشی به نام لو گومیلو تاسیس شده بود. 

شایان به ذکر است که در این زمینه افغانستان تجربه همکاری با اتحاد شوروی داشت و آن همکاری از مدت انعقاد قرارداد فی مابین شروع شده بود. آن همکاری از چند دلیل مهم صورت میگرفت و آقای نیکیتا مندکویچ آن دلایل را در اثارش شرح میدهد. از یک طرف اتحاد شوروی کمک کرده به افقاتستان برای جامعه جهانی نشان میداد که دارای توان سرمایه ای بود. از طرف دیگر توسعه پایدار اقتصادی افغانستان منجر به تقویت امنیت و ایجاد شرایط مناسب برای توسعه جمهور های آسیا مرکزی اتحاد شوروی میشد. اتحاد شوروی در فرایند حل مشکلات سیاسی جهانی خود کمک مالی برای افغانستان ارائه میکرد و اغلب این را به صورت کمک بلاعوض انجام میداد. توسعه صنعتی افغانستان مربوط به همان کمک مالی بود.

  ساختان جاده ها (مثلا خاده 107 کیلومتری “سالنگ” که در ارتفاع 3300 متر و با تونل 2.7 کیلومتری میکشد)، پلها (پلهای رود های سالنگ و گوربند) منجر به ایجاد فضای یگانگی اقتصادی ملی شد. ساختن جاده ها  و خدمات آن برای افغانیا امکانات شغلی هم ارائه میکرد. مثلا در پروسه ساختن جاده کوشکا- هران – قندهار 12 هزار افغانی شرکت کردند.سال 1979 با کمک اتحاد شوروی در افغانستان جاده های زیاد ساخته شده بود و علاوه بر آن هم سه تا فرودگاه بین المللی. 

در میان مشکلات مبهم آن زمان هم میشود تامین غذایی و دسترس به منابع آب را نامید. این مشکل مذکور با مساعدات متخصصین اتحاد شوروی حل میشد. مجتمع های ابیاری (مثلا در جلال آباد، که به 70 کیلومتر طول میکشد)، مزارع کشاورزی ( مزرعه مکانیزه مثل “هلدا” و “گازیبد”)، نانوایی بزرگ در کابل و مزاری شریف و علاوه بر آن واحد کشاورزی زیادی در مناطق دیگر ساخته شده بود. همه آن واحد کشاورزی وضعیت بازارهای غذایی محلی را بسط و توسعه پیدا میکرد.

Read More...

از کار در ارتش شوروی تا پاسبانی از موزیم جهاد افغانستان

این گزارش، روایت زندگی یک سرباز سابق ارتش شوروی است که پس از گذشت ۳۱ سال، میل بازگشت به کشورش را ندارد، کسی که از خانم اول افغان خود، پدر یک دختر پانزده‌ساله شده و پس از درگذشت خانم نخستش، چهار سال است که با یک زن دیگر افغان ازدواج کرده است.

دست‌هایش می‌لرزد، بیماری‌اش ناشی از گلوله‎ای‎است که سال‌ها قبل به پیشانی‌اش برخورد کرد. از روسیه تنها می‌داند که خانه‌اش در نزدیکی رود ولگا در شهر مسکو بوده و از زبان روسی تنها چند کلمه پرکاربرد به‌خاطرش مانده است.

پدرش اصالتا روس و مادرش اوکراینی بوده، ولی خودش در سمرقند ازبیکستان زمانی‌که پدرش آن‌جا ماموریت نظامی داشت، به‌دنیا آمد. شاراپوویچ هیچ‌یک از اقوام خود را به‌خاطر نمی‌آورد و گمان می‌برد در ترکیب یک هیات روسی، چند سال پیش، یکی از کسانی که به هرات آمده بود، برادرش بوده است.

از زمانی که «خاکیموف باخرتدین شاراپوویچ» در سال ۱۹۸۵ میلادی در چوکات ارتش شوروی، علیه مجاهدین در افغانستان می‌جنگید، ۳۱ سال می‌گذرد، درست زمانی‌که او پس از سه سال خدمت در ارتش شوروی، در ولسوالی شیندند در جنوب هرات، دو مرمی کلاشینکوف از سوی مجاهدین وقت به بدن او شلیک شده بود. مرمی نخست به سر شاراپوویچ اصابت کرده بود و مرمی دوم به پایش.

Read More...