بحثهای انتخاباتی یک بارِ دیگر در افغانستان داغ شده، معلوم میشود که وضعیت آنگونه که فکر میشد، به نفع جریانِ اصلاحطلبی قرار ندارد. بهراستی چه قدرتهایی از کمیسیونِ انتخابات حمایت میکنند که این کمیسیون بهتازگی جرأت یافته و در حالِ اجرای مانور علیه کسانیست که دم از اصلاحات انتخاباتی به عنوانِ یک ضرورت میزنند؟
قضایا نشان میدهد که باید دستهای قدرتمندی از کمیسیونهای انتخاباتی حمایت کنند؛ زیرا این کمیسیونها در جریانِ نزدیک به یک سالِ گذشته چنان سکوت اختیار کرده بودند که فکر نمیشد بهسادهگی بتوانند وضعیت را به نفعِ خود مصادره کنند؛ ولی حالا این حس به وجود آمده که قدرتهایی در حمایت از کمیسیونهای انتخاباتی قرار گرفتهاند.
در اینکه شماری از اعضای مجلس نمایندهگان به دلایلِ مختلف از کمیسیونهای انتخاباتی دفاع میکنند، شکی وجود ندارد. عده ای از اعضای مجلس به بهانۀ دفاع از قانون اساسی و انتخابات، میخواهند در یک معاملۀ سری با کمیسیونهای انتخاباتی، آیندۀ خود را در انتخابات ضمانت کنند، اما تنها حمایتِ این عده از اعضای مجلس نمایندهگان کافی نیست که جرأت و جسارتِ فعلیِ کمیسیون انتخابات را توجیه کند.
وقتی یوسف نورستانی رییس کمیسیون انتخابات در جمع دیگرِ اعضای ارشدِ این کمیسیون در برابر رسانهها ظاهر میشود و چنان با جرأت سخن میزند و تقویم خندهآورِ انتخاباتی را اعلام میکند، مشخص است که باید کسانی در اهرمِ قدرت به او چنین اعتمادی را بخشیده باشند. چرا آقای نورستانی در گذشته چنین با جرأت سخن نمیگفت و یا کنفرانس خبری نمیگذاشت؟ چرا آقای نورستانی در گذشته به مجلس نمایندهگان دعوت نمیشد که از کارنامۀ سیاه کمیسیونِ انتخابات دفاع کند؟
اینها همه نشانههای یک سناریوی تازه برای برهم زدنِ روند اصلاحات در کمیسیونهای انتخاباتی میتواند باشد؛ سناریویی که با مهارت و ظرافت تهیه شده و تلاش دارد جامعه را چنان دچار سرگیچه کند که اصلاً کسی به یاد نیاورد که اصلاحات انتخاباتی چه بود و چرا باید انجام میشد. بر اساس این سناریو، جامعه باید دچار فراموشی و ویرانی ذهنی شود که گذشته را دیگر به یاد نیاورد. این سناریو، نویسندهگان و طراحانِ زبردستی دارد که همهچیز را میخواهند محاسبهشده انجام دهند.
بر اساس سناریوی تازه، نخست بحث منتفی شدنِ اصلاحات انتخاباتی از مجلس نمایندهگان باید آغاز میشد تا عملاً گفته شود که نمایندهگان مردم خواهان لغو اصلاحات انتخاباتیاند. یکی از مشاوران کمیسیون انتخابات که در یکی از رسانههای دیداری صحبت میکرد، به همین مسأله اشاره داشت و میگفت وقتی من و شما حرف میزنیم، نظراتِ خود را بیان میکنیم؛ ولی بر اساس تعریفی از که مجلس نمایندهگان وجود دارد، وقتی آنها حرف میزنند، نظرات و خواستههای مردم را بیان میکنند.
ظاهر این استدلال کاملاً منطقی به نظر میرسد؛ ولی مشخص است که از آن نتیجۀ غیرقانونی و غیرمنطقی میخواهند بگیرند.
چرا آقای نورستانی در گذشته از تقویم انتخاباتی سخن نمیگفت که حالا به صورتِ جهشی وارد میدان شده و اللهبختکی تاریخی را برای برگزاری انتخابات اعلام میکند؛ تاریخی که مشخص هست، همینطوری از میان روزهای سال انتخاب شده و هیچ برنامه و پیشفرضی برای آن در نظر گرفته نشده است.
آقای نورستانی با چنین بازیهایی، چه را میخواهد ثابت کند؟ آیا میخواهد این را ثابت کند که در انتخابات گذشتۀ ریاست جمهوری شخصِ او و دیگر اعضای کمیسیونهای انتخاباتی در یک تقلب سازمانیافته و برنامهریزی شده شرکت نداشتند؟… مسخره است اگر کسی باور کند که آنهمه تقلب و جعلکاری، کارِ چند کارمند عادیِ کمیسیون انتخابات بوده است.
بر اساس سناریوی تازه که رد فرمانهای تقنینی رییسجمهوری بخشی از آن بود، حالا نوبت به نهادهای انتخاباتی رسیده است که وارد میدان شوند و اصلاحات انتخاباتی را به تمسخر بگیرند؛ کاری را که آقای نورستانی و همدستانِ او در کمیسیون انتخابات انجام دادند. البته سناریوی ابطال اصلاحات انتخاباتی به همینجا پایان نمیپذیرد. اگر طراحانِ این سناریو موفق شوند که کُلِ برنامۀ خود را به اجرا بگذارند، بدون شک پردههای دیگری نیز این سناریو دارد که در وقت و زمانِ آن به اجرا درخواهد آمد!
یکی از مهمترین بخشهای این سناریو، ابطال توافقنامۀ سیاسی است که با آغاز برنامۀ لغو اصلاحاتِ انتخاباتی، نشانههای آن به چشم میخورد. کسانی که در کمیسیونهای انتخاباتی حضور دارند، حالا از روند تقلب نیز دفاع میکنند و در پی مشروعیت بخشیدن به انتخاباتِ گذشته استند. آنان میگویند نخست نتیجۀ انتخابات، معیار مشروعیتِ دولت فعلی است و بعد، توافقنامۀ سیاسی. این به چه معناست؟
معنای آن، کاملاً روشن است و آن اینکه: کمیسیون انتخابات هیچ نقشی در تقلبهای گذشته نداشته و توانسته که با موفقیت از پسِ مدیریتِ انتخابات بیرون شود!.