تاریخ مسلمانان روسیه

روسیه در دوره احیای معنوی بسر می برد. جامعه روسیه پس از ده ها سال پیروی مذهبی ناگهان بدین مطلب وقوف یافت که از ارتدکس، مسلمان، یهودی، بودیست و غیره تشکیل شده است.

در ماه اوت سال 2003 در زمان دیدار رسمی “ولادیمیر پوتین” رئیس جمهور روسیه از مالزی، خط مشی روسیه در جهت نزدیکی مسکو به سازمان کنفرانس اسلامی اعلام شد و در ماه اکتبر سال 2003 رئیس جمهور روسیه به عنوان میهمان در نشست سازمان ، که آن نیز در مالزی برگزار شد، حضور یافت. در آن زمان قصد مسکو مبنی بر کسب جایگاه ناظر در سازمان کنفرانس اسلامی اعلام شد. اما مشکلاتی فنی بوجود آمد، هیچ کشوری تا کنون بدون این که بخواهد عضو کامل سازمان شود، بعنوان ناظر حضور نداشته است. روسیه به دلایل متعدد و این که مسلمانان در آن اقلیت را تشکیل می دهند، نمی تواند به سازمان کنفرانس اسلامی بپیوندد. در نتیجه پس از رایزنی های طولانی با نمایندگان کشورهای اسلامی در دیدار وزیران امور خارجه کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی در یمن در ماه ژوئن سال 2005 میلادی، روسیه پس از انتظاری طولانی به عنوان ناظر وارد سازمان کنفرانس اسلامی شد.

اسلام از لحاظ تعداد پیروان آن دومین مذهب در روسیه است. طبق ارزیابی هایی مختلف، در فدراسیون روسیه بین 11 تا 22 میلیون مسلمان زندگی می کنند که بین 8% تا 15% از کل جمعیت روسیه است.

تعداد دقیق مسلمانان معلوم نیست چرا که در آخرین سرشماری جمعیت در روسیه، که در سال 2002 میلادی انجام شده بود، سوالی درباره تعلقات مذهبی مطرح نشده بود.

علاوه بر این معلوم نیست که چه کسی را باید مسلمان شمرد؟ برخی می گویند که مسلمان کسی است که حتماً جمعه ها به مسجد می رود و تمامی مراتب دینی را رعایت می کند. چنین افرادی، آن طور که “الکسی مالاشنکو” دکتر علوم تاریخی اشاره می کند، در حدود 3 میلیون نفر هستند. نقطه نظری دیگر، مسلمان را کسی می شمارد که شخص خود را متعلق به جماعت مسلمانان روسیه و امت جهانی اسلام می داند. دراین مورد مهم نیست که چند بار به مسجد می رود و هر چند وقت یکبار عبادت می کند و با چه شدت مراتب دینی اسلام را رعایت می کند.

به گفته “رافائل حکیموف” مشاور رئیس جمهور تاتارستان در امور سیاسی، طبق همه پرسی های اجتماعی، در بین جوانان تاتارستان بیش از 80% خود را مسلمان می دانند، اما تنها 2% از آنان هفته ای یکبار به مسجد می روند و 4% از آنان یک بار در ماه. ملحد آشکار در تاتارستان کمتر از 1% است، اما افرادی که کلیه مراتب دینی را رعایت می کنند، نیز کم است. بالاخص که بخش اعظم جمعیت خود را متعلق به امت اسلامی می دانند. نظرات کارشناسانه ای وجود دارند، مبنی بر اینکه ظرف سه دهه، تعداد مسلمان در روسیه می تواند به 30-40 میلیون برسد. این رشد زیاد مربوط به زاد و ولد فراوان در خانواده های مسلمانان و مهاجرت از کشورهای مشترک المنافع است.

آغاز تاریخ اسلام در روسیه معاصر از لحاظ زمانی مطابق با برقراری مسیحیت در سرزمین روس است. اسلام برای اولین بار در نیمه دوم قرن 7 میلادی وارد شمال قفقاز شد. در “پاولژیه”، تاتارها در قرن 10 میلادی اسلام را پذیرفتند ( سرزمین روس نیز در سال 988 میلادی مسیحی شد)، زمانی که ارتش روسیه در قرن 16 وارد سیبری شد، پس بدین ترتیب تاتارها که بومیان سرزمین سیبری هستند، سه قرن است پیروی اسلام هستند.

اسلام همبستگی قومی را بین ملیت های روسیه، تاتار، باشقیر، چچن، اینگوش، کاباردینا، داغستان و سایر ملیت ها ممکن ساخت. اسلام توانست ویژگی های منحصر بفرد ملی را برای آنها حفظ کند.

امروز مسلمانان روس متعلق به 40 قومیت هستند. عمده تریین آنها تاتارها هستند (بیش از 5 میلیون و 4% از جمعیت روسیه که پس از روس ها جایگاه دوم را دارند)، باشقیری ها (بیش از یک میلیون) و چچن ها (در حدود 1 میلیون).

توسعه طلبی روسی در قلمرویی که در آن اکثریت مسلمانان زندگی می کردند، از نیمه دوم قرن 16 میلادی ، زمانی که بر خان قازان تسلط یافتند (قلمروی کنونی جمهوری تاتارستان) تا پایان قرن نوزدهم ادامه یافت. در نتیجه در ترکیب امپراطوری روس 18 میلیون مسلمان وارد شدند که در اصل در پریوولژسک، کریمه، آسیای میانه و قفقاز زندگی می کردند. رشد قابل توجه جمعیت مسلمانان حکومت را وادار ساخت که راهی برای همگرا نمودن آن با ساختار دولت ارتدکس روسیه بیاید.

اولین طرح قانونی که تنظیم کننده “امور دینی” مسلمانان در قلمروی امپراطوری بود، دستور کاترین دوم (کاترین کبیر) از 22 سپتامبر سال 1788 بود که طبق آن در شهر اوفا شورایی متشکل از “تاتارهای قازان”، با دبیریت یک مفتی جهت نظارت بر تعیین مُلاها و آزمودن کاندیداهای کسب مقامات دینی مسلمانان، تاسیس شد. از نیمه دوم قرن نوزدهم در سیاست امپراطوری روسیه اصل دولت واحد روسیه که مرتبط با ایده دولت ملی بود، شروع به حکمفرمایی کرد. این اصل اجتماع “اجنبیان” را به تمدن و دولت روسیه مفروض می دانست.

بدین ترتیب تاریخ اسلام در روسیه نشان می دهد که اکثریت مسلمانان روسیه، ساکنین اصیل این کشور هستند. “ولادیمیر پوتین” رئیس جمهور روسیه در رابطه با جماعت مسلمانان روسیه چنین اظهار نظر می کند : “آنان مهاجر نیستند، آنان شهروندان روسیه هستند و وطن دیگری ندارند”.

در دوران شوروی هیچ گفتگویی بین مذاهب و دولت نمی توانست وجود داشته باشد. زندگی مذهبی ادامه داشت اما رعایت مراتب دینی تشویق نمی شد و برعکس تعقیب می شد.

اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم را در روسیه دوران دینی و از جمله احیای اسلام می نامند.

در امپراطوری روسیه در آغاز قرن بیستم حدود 12 هزار مسجد وجود داشت؛ در اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی در اواسط دهه 80 قرن بیستم تعداد آن به 343 مسجد رسید که اکثر آنها در آسیای میانه قرار داشتند. با شروع تحولات ساختاری در سال 1985 جریان برگرداندن مساجد قدیمی و ساخت مساجد جدید آغاز شد.

تا سال 2000 میلادی در قلمروی فدراسیون روسیه (که بسیار کوچکتر از قلمروی شوروی می باشد)، تعداد مساجد نزدیک به نیمی از تعداد آنان تا پیش از انقلاب روسیه رسید. بطور رسمی 4750 مسجد ثبت شده اند، اما در حقیقت تعداد آنها بیشتر است. در داغستان تعداد مساجد بین 1600 تا 3000 می باشد. در قفقاز شمالی نیز چنین وضعیتی وجود دارد، جایی که در هر نقطه مسکونی، محلی برای عبادت وجود دارد و گاهی بیش از یک محل. در تاتارستان طی ده سال اخیر تعداد مساجد از مرز هزار فراتر رفته است. در پایتخت روسیه که در آن بیش از یک میلیون مسلمان زندگی می کنند، 5 مسجد وجود دارد. طبق ارزیابی کارشناسان روسی، می توان گفت که حداقل 7000 مسجد در فدراسیون روسیه وجود دارد.

اکثر مسلمانان روسیه سنی هستند. در روسیه دو فرقه مذهبی وجود دارد: در قفقاز شمالی شفیعیان و در سایر مناطق حنیفیان.

سه سازمان مسلمانان مدعی مرکزیت هستند:

1- شورای مفتیان روسیه (مرکز آن در مسکو قرار دارد). ریاست آن را مفتی “راوی عین الدین” بر عهده دارد و بیش از 1500 شاخه مذهبی بدان مربوط می شوند.

2- اداره دینی مرکزی مسلمانان (مرکز آن در اوفا قرار دارد). ریاست آن بر عهده مفتی “طلعت تاج الدین” است و حدود 500 شاخه مذهبی به آن مرتبط هستند.

3- مرکز هماهنگی مسلمانان شمال قفقاز که ریاست آن را مفتی کاراچایووا-چرکیسیا و کرانه استاوروپل “اسماعیل بردیف” بر عهده دارد و در حدود 800 شاخه مذهبی بدان مربوط می شوند.

شورای مفتیان روسیه و اداره دینی مرکزی مسلمانان روسیه در تقابل با یکدیگر قرار دارند.

مسلمانان روسیه و سیاست

بنا بر ارزیابی های اسلام شناسان روسی، از آنجایی که در روسیه یک فرقه واحد برای مسلمانان وجود ندارد، فرض این که زمانی جنبش اسلامی سیاسی واحدی ایجاد شود، غیر ممکن است. چنین تلاش هایی صورت گرفته اند و در اواسط دهه 90 در روسیه جنبش هایی سیاسی اسلامی پدیدار شدند ، اما تمامی آنان تنها از نفوذ منطقه ای برخوردار بودند.

تلاش برای متحد نمودن در سطوح مذهبی و سیاسی-مذهبی ادامه می یابد، اما آنطور که “مالاشنکو” خاطر نشان می سازد، “رهبران روسیه مسلمان، در اصل رهبرانی منطقه ای هستند، هر چند که برخی از آنان مدعی جایگاهی در سراسر روسیه هستند”. در سطح منطقه ای عامل سیاسی اسلام، نقشی بسیار مشخص ایفا می کند.

“کامل جان قلندروف” دبیر سازمان اجتماعی اسلامی “الحق” به خبرگزاری «نووستی» گفت: ” ، وقوف به رنج های اسلام و مشکلات موجود در امت مسلمان، نهایتاً به این منجر شده است که سران مسلمان روسیه به لزوم فعال ساختن تلاش های خود در عرصه اجتماعی پی ببرند”.

به عقیده وی طی سالیانی دراز در روسیه سازمانی اجتماعی وجود نداشته است که منافع تمامی امت مسلمان روسیه را بیان کند. گهگاهی احزاب و واحدهایی لحظه ای پدیدار شدند و طبق معمول در اوان انتخابات مجلس دوما و عملاً نیز بلافاصله ناپدید شدند.

بالاخره در سال 2005 جنبش اسلامی “الحق” که بر پایه انستیتوی حقوق بشر ایجاد شده است، ثبت دولتی دریافت نمود. اکنون یک جنبش اجتماعی دیگر نیز در حال گذراندن مراحل ثبت است، “جنبش میراث اسلامی”. جالب است که از نمایندگان حکومتی و از جمله دو نفر از اعضای شورای فدراسیون، “عمر جبرئیلوف” و “رالیف سافین” که هر دو نیز از کارفرمایان بزرگ هستند، نیز بدین جنبش پیوسته اند. و این نه تنها علامت فعال شدن رهبران اسلامی است، بلکه بیانگر تمایل حکومت روسیه به ساخت سازمان های اجتماعی اسلامی است. چرا که بدون آن دولت از عهده مشکلات موجود بر نمی آید. سایر سازمان های اسلامی نیز در روسیه پدیدار خواهند شد. یکی از اصلی ترین وظایف “الحق”، حفظ حقوق مسلمانان، میانجی گری بین آنان و قدرت های منطقه ای است. آنطور که قلندروف ابراز داشت، “اگر اداره دینی بر اسلام مسجدی نظارت می کنند، ما بر آنیم که جریانات در حال وقوع در ورای مساجد را کنترل کنیم”. سازمان های اجتماعی می توانند در رفع اختلافاتی که بین امت بوجود می آید، میانجی باشند و نیز نقش میانجی را بین امت و دولت را ایفا کنند. امروزه این جنبش روابط تنگاتنگی را با اداره دینی برقرار نموده است، اکنون وظیفه اصلی، ایجاد شعب منطقه ایست. جنبش میراث اسلامی نیز مناطق را هدف خود قرار داده است. هر دوی این جنبش ها این را ضروری می دانند که به جوانان مسلمانی که نمی توانند خود را در چارچوب انستیتوهای رسمی مذهبی بیایند، امکان فعالیت های اجتماعی و سیاسی داده شود.

قلندروف تاکید نمود: “ما این را هدف خود قرار می دهیم که به ارگان های مقننه و مجریه محلی راه یابیم، ما می خواهیم جوانان فعال را بدانجا سوق دهیم، آنانی را که مرتبط با اداره دینی مسلمانان نیستند و حتی با آن در تقابل هستند. این افراد دارای تحصیلات عرف و اسلامی خوبی هستند، آنان از لحاظ سیاسی فعال هستند و ضرورت دارد که به سوی افراط گرایی جذب نشوند و بلکه به پروژه های اجتماعی بپردازند”.

ایده اصلی جنبش میراث اسلامی، ایجاد همبستگی بین فرق مسلمانان روسیه و ایستادگی در برابر گسترش جریانات افراط گرایانه است. علاوه بر این، سازمان دهندگان این جنبش می خواهند به جامعه روسیه نشان دهند که مسلمان بخشی فعال و مثبت از روسیه هستند. آنان می گویند: “ما اهل روسیه و بخشی جدایی ناپذیر از آن هستیم و می خواهیم که فعالانه در زندگی سیاسی و اجتماعی کشور شرکت داشته باشیم”.

مسلم است که این اولین تلاش برای ایجاد همبستگی بین مسلمانان روسیه نیست. اولین بار نیست که گفته می شود مسلمانان، خود باید با ایده های افراط گرایانه مبارزه کنند.

اما برای اولین بار است که در سطح سراسری در روسیه تلاش هایی برای ارزیابی مشکلات بدون غرض ورزی انجام می شود. همان طور که اشاره شد در بین مسلمانان شکاف وجود دارد. نمایندگان رسمی مذهبی در مناطق و بالاخص در میان جوانان، از قدرت نفوذ برخوردار نیستند. نه به ندرت مواردی اتفاق می افتند که یکی از طرفین دعوی در امور داخلی دولت دخالت می کند و رقبای خود را به وهابیت و افراط گرایی متهم می کند. در ساختارهای نظامی روسیه این امکان نیست که بررسی کنند چه کسی وهابی است و چه کسی نیست، یا وهابیت در حقیقت چیست، آنان تنها نسبت به علائم دریافتی واکنش نشان می دهند. در نتیجه اوضاع در مناطق بی سامان می شود.

جنبش میراث اسلامی پیشنهاد می دهد که این گروه های غیر رسمی را نفی نکرد و بلکه گفتگوهایی را بین آنان و اداره رسمی دینی و حکومت منطقه ای و فدرال برقرار نمود. “شمیل بنو” یکی از سازمان دهندگان این پروژه و معاون رئیس بنیاد حمایت از دموکراسی و پیشرفت اجتماعی، به خبرگزاری «نووستی» گفت: “ما می خواهیم به آنانی که تاثیری واقعی در جنبش های خیابانی دارند، این امکان را دهیم که خود را نشان دهند”.

مسئله مبارزه با افراط گرایی در داخل اسلام، بطور تنگاتنگی مرتبط با مشکل تحصیلات اسلامی است.

مسئله این است که در دوره شوروی در روسیه، بطور واقع مدارس مذهبی از بین رفتند و پس از فروپاشی جماهیر شوروی، مجبور به آغاز همه چیز از صفر شدند.

تحصیلات دینی اسلامی در سطح حرفه ای، تا سال های 1990، در تمامی شوروی تنها در حوزه علمیه بخارا به نام “جهان عرب” بود که پس از پایان جنگ دوم جهانی بنا شده بود و نیز دانشگاه اسلامی بخارا که در سال 1980 افتتاح شده بود. پس از فروپاشی بعلت رشد سریع تعداد مساجد جدید و یا بازسازی، نیازی فوری به تربیت مجتهدین و روحانیون مسلمان آشکار شد.

اولین مرکز آموزشی در روسیه که هدف آن تربیت امام و واعظ بود، کار خود را در سال 1989 در اوفا آغاز کرد. پس از آن در سال 1990 حوزه های علمیه جدیدی در تمامی مراکز بزرگ مسلمان نشین روسیه بوجود آمدند. اما موسسات آموزشی و استادان کافی نبودند، از این رو مسلمانان، جوانان خود را به خارج از کشور می فرستادند، در همان زمان نیز در روسیه مسلمانانی از کشورهای اسلامی سرازیر شدند. در آن زمان کسی سعی به بررسی سطح آنان ننمود و تحقیق نکردند که آنان چه چیزی را آموزش می دهند. مسلم است که در بین آنان، معلمینی دروغین نیز بودند که افراط گرایی را تبلیغ می کردند. این اوضاع با ضعف دولت دشوارتر شد، درگیری های قومی و منطقه ای، پیامد فروپاشی شوروی بودند. مذهب نیز در جهت استفاده از احساسات ملی، تبدیل به سلاحی برای سیاستمدارانی بی وجدان شد.

در حال حاضر تا حد بسیاری ثبات برقرار شده است. حکومت های عرف تقویت شده اند، انستیتوهای رسمی مذهبی تشکیل شده اند. کارهایی در جهت ایجاد استاندارد مذهبی واحدی برای تمامی مراکز آموزشی انجام می شوند، دوره های دانش افزایی برای اساتید اجرا می شوند. روحانیون مسلمان سعی می کنند محور را کادر محلی قرار دهند. آن طور که “ولی الله حضرت یعقوبوف” معاون اول مفتی تاتارستان اشاره نمود، “اسلام نیز همانند هر مذهب دیگری نمی تواند قالبی و تقلیدی باشد. مذهب در زمان و مکانی مشخص وجود دارد، آنچه که برای عربستان سعودی مناسب است، برای تاتارستان مناسب نیست”.

علاوه بر این مسلمانان روسیه می خواهند که رهبران آتی امت مسلمان، همراه و همگام با زمان باشند و نه تنها تحصیلات مذهبی و بلکه تحصیلات عرف نیز داشته باشند. در این مسئله نیاز به حمایت سیاسی، سازمانی و مالی از سوی دولت است. گام هایی هر چند کوچک در این راه برداشته می شوند. در اواخر سال 2002، شورای مفتیان قراردادی با آکادمی دولتی وابسته به ریاست جمهوری، درباره آموزش دادن روحانیون مسلمان منعقد ساخت. چرا که این مطلب که رهبران جدید مسلمانان چگونه رشد خواهند کرد، تا حد بسیاری وابسته به ثبات سیاسی در کشور است.

رابطه سایر شهروندان روسیه نسبت به مسلمانان روسیه

از کسی پوشیده نیست که برخی سعی دارند از اسلام در اهداف سیاسی استفاده کنند و می خواهند بذر نفاق را بین امت مسلمان و باقی جهان بکارند. این مسئله برای کشورهای اروپایی بسیاری، همچنین آمریکا و البته روسیه وجود دارد. در این شرایط مهمترین وظیفه برقراری گفتگو بین قدرت های رسمی و امت مسلمان، کار در زمینه برقراری دیالوگ های بین مذهبی است. روسیه کشوری با ملیت ها و مذاهب مختلف است، این مطلبی است که اغلب در اظهارات سران سیاسی روسیه شنیده می شود، و حتی از زبان آنانی که نژاد پرست و یا وطن پرست محسوب می شوند. البته این امری طبیعی است. مسلمانان 20 میلیون پتانسیل رای دهنده هستند، که سیاستمداران نمی توانند این حقیقت را نادیده بگیرند. چندی پیش “دمیتری روگوزین” رهبر حزب “وطن” و نماینده مجلس دوما، اعلام کرد که “مسلمانان از لحاظ سیاسی بخش فعال جامعه هستند. از این رو ممکن نیست که سیاستمداران علاقمند به اسلام نباشند”. همچنین وی افزود: “متاسفانه طبیعت علاقه به اسلام توسط عامل تروریسم بین المللی که تحت پرچم اسلام انجام می شود، برانگیخته می شود”.

در حقیقت نیز قضاوت های سران سیاسی روسیه درباره اسلام در مطبوعات یا پس از حوادث تروریستی و یا به مناسبت اعیاد بزرگ مسلمانان پدیدار می شوند. دقیقاً به همین دلیل، “رادیک امیر” روزنامه نگار و دبیر واحد مطبوعات شورای مفتیان روسیه، تصمیم گرفت با انجام مصاحباتی، مشخص کند که سیاستمداران، ورزشکاران، بازیگران و سایرین از اسلام چه می دانند، که تمامی این مصاحبات را در کتابی به صورت مجموعه مصاحبات «مباحثی درباره اسلام» تالیف نموده است.

امیروف می گوید: “می خواستم که اولین تالیف از سری «مباحثی درباره اسلام» باعث افزایش تفاهم در جامعه روسیه شود.” برای جامعه روسیه، تفاهم واقعاً ضروری است. کارشناسان و روحانیون به این اشاره می کنند که دولت تا حد بسیاری نمایندگان مذاهب سنتی روسیه را نزدیک کرده است. “ولادیمیر پلاتونوف” رئیس مجلس دومای شهر مسکو نیز در کتاب «مباحثی درباره اسلام» این مطلب را تایید می کند: “دلایل بسیاری برای این وجود دارد. من تنها به دلایل اساسی اشاره می کنم: تاریخ و فرهنگ مشترک. بارها وطن را دوش به دوش یکدیگر از چنگال دشمنان بیرون آورده ایم… ما متحد هستیم، هم از لحاظ عوامل عرف جامعه و هم از لحاظ مذهبی”.

در رابطه با همکاری های بین مذهبی در روسیه باید گفت که در روسیه شورای بین مذهبی عمل می کند که در آن نمایندگان ارتدکس، یهودی، مسلمان و بودایی وجود دارند. در بین چهره های مذهبی از مذاهبی مختلف، تفاهم در رابطه با اکثر مسائلی که مورد بحث و بررسی قرار می گیرند، حکمفرمایی می کند. آنان همراه با هم در مناطق مختلف روسیه، مراسم هایی نیکوکارانه، برنامه هایی برای مبارزه با اعتیاد و تظاهرات علیه تروریسم برگزار می کنند. با هم به پرورشگاه های و زندان ها سر می زنند، یکدیگر را به جشن های مذهبی دعوت می کنند.

در جامعه روسیه بیشتر ترس از اجنبیان و عدم پذیرش مهاجرین وجود دارد تا روابط خصمانه نسبت به نمایندگان یک مذهب خاص. در شهرهای روسیه، پس از فروپاشی شوروی، مهاجرین بسیاری از جمهوری های سابق شوروی به سوی روسیه روانه شدند. آنان در اصل از آسیا و جمهوری های قفقاز بودند. مذهب این مهاجرین باعث نگرانی اهالی روسیه نیست، تنها این مهاجرین هنوز در جامعه روسیه حل نشده اند و به آنها عادت نکرده اند. برای این چندین نسل لازم است. اما یافتن تفاوت بین مسلمانان و مسیحیانی که ساکنین قدیمی و اصیل یک منطقه هستند، بسیار دشوار است. آنان به یک اندازه با جامعه روسیه همگرا شده اند و کمتر کسی به مذهب و قومیت همسایه خود فکر می کند.

البته یک نکته نیز وجود دارد. ساکنین روسیه از اقدامات تروریستی هراس دارند. اما مسئله این است که در اکثر کشورها اقدامات تروریستی توسط مسلمانان رخ داده اند.

البته در روسیه نیز همانند سایر کشورها، در سطوح بالای دولتی به کرات گفته شده است که نباید بین تروریسم و اسلام علامت مساوی قرار داد، مفتیان روسیه ترورها را محکوم نموده اند. اما یک ساکن روسیه، یا یک غربی، از ظرافت های موجود در روابط اسلامی چیزی نمی داند. برای او مهم این است که بمب را کسی منفجر نمود که خود را مسلمان می داند. خوشبختانه و تا حد بسیاری به لطف سیاستمداران، این مطلب تبدیل به حساسیتی در مقیاس وسیع بر ضد مسلمانان نشد.

و هرچند که مشکل بیگانه ستیزی برای روسیه مسئله ای مبرم باقی می ماند، وقوف بر مشکل آغاز حل آن است؛ و در این کار تصمیمات دولتمردان روسیه جهت نزدیکی با جهان اسلام نقشی نه کوچک را، ایفا می کند.

Rian.ru

.

You Might Also Like

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>