فرمانده پولیس غزنی گفته است که اگر غزنی سقوط کرد، مسئولیت آن به دوش مسئولان امنیتی در مرکز است که بدون مشوره با او، شمار افراد پولیس را در این ولایت کم کردهاند. جنرال امرخیل از برهمخوردن توازن قوا هشدار داده است. به نظر او، کاهش نیروهای پولیس در این ولایت، در حالی که نیروهای طالبان و حامیانشان حضور گسترده دارند، میتواند اسباب سقوط غزنی را فراهم کند.
غزنی از ولایات ناامن کشور است. در شش سال اخیر طالبان به تدریج بر نفوذشان در این ولایت افزودهاند. در بسیاری از مناطق، از جمله در اجرستان و اندر، درگیری میان نیروهای امنیتی و طالبان بهصورت مکرر اتفاق افتاده است، در حدی که مرکز ولسوالی اجرستان میان دو طرف دستبهدست شده است. غیر از آن، در زنهخان، رشیدان و قرهباغ طالبان آزادانه فعالیت دارند. گزارشهای غیررسمی نشان میدهد که طالبان در این ولایت، مانند زابل، هلمند و کندز از اقتدار کافی برای تهدید حکومت محلی برخوردارند. به همین دلیل، شش ماه پیش آنها میخواستند طرح سقوط ولایت غزنی را اجرا کنند؛ طرحی که با تلاش نیروهای امنیتی از جمله اردوی ملی خنثا شد. به دلیل تهدیدات امنیتی، حتا فرماندهی پولیس غزنی نیز از محل اصلیاش انتقال داده شده است. مراکز ولسوالیهایی مانند زنهخان و رشیدان و برخی ادارات محلی دیگر از باقی ولسوالیها نیز به مرکز شهر تغییر مکان دادهاند. در هفت کیلومتری مرکز شهر، در قرهباغی، طالبان قوانین و اصول خودشان را بر مردم تحمیل میکنند.
از این جهت، هشدارهای جنرال امرخیل را میتوان در سه مورد، تحلیل کرد:
اول ـ بهرغم آنکه غزنی که از ولایت درجه دو به درجه اول ارتقا یافته، اما از نظر ساختار و تشکیلات هیچ تغییری در آن نیامده است؛ نه شمار ولسوالیهای آن بیشتر شده و نه شمار نیروهای امنیتی آن. از این جهت، این ولایت از نظر ساختار و امکانات، هنوز ولایت درجه دو است. معنای چنین وضعیتی این است که حکومت مرکزی در مورد این ولایت سهلانگارانه عمل میکند.
دوم ـ بسیاری از ولسوالیها در قیاس با سطح تهدید امنیتی، کمترین نیروی امنیتی را در اختیار دارند. در چهار ولسوالی، بیش از ۲۰۰ پولیس وجود دارد و هیچ خبری از اردوی ملی در آنها نیست. کاهش پولیس در چنین وضعیتی عجیب و پرسشبرانگیز است. از منطقۀ ناامنی مانند اندر ۱۵۰ پولیس کم شده است. میتوان این سوال را مطرح کرد که چنین کاری برای هموارکردن بستر حضور طالبان انجام میشود؟ براساس گفتههای مقامات محلی، بهصورت رسمی در سالهای گذشته ۳۰۰۰ پولیس در این ولایت وجود داشته است؛ اما بررسیهایی که در سال گذشته از سوی نهادهای حکومتی انجام شده، نشان داده است که شمار نیروهای واقعیای که عملاً سرگرم اجرای وظیفهاند، به بیش از ۱۵۰۰ تن میرسد. شماری از آنها به مناطق دیگر انتقال داده شده، یا بهعنوان محافظان رجال برجسته در کابل هستند و باقی آن نیز مشمول «پولیس خیالی» میشوند. ۲۰۰۰ سرباز اردوی ملی نیز در این ولایت حضور دارند.
زمانی که شهر کندز به دست طالبان سقوط کرد، در این ولایت بهصورت رسمی ۵۰۰۰ نیروی امنیتی وجود داشت. در هلمند ۱۵۰۰۰ تن از نیروهای امنیتی مستقر بودند. سطح تهدید امنیتی هیچ تفاوتی میان هلمند، کندز و غزنی ندارد. غزنی با زابل، میدانوردک و چند نقطۀ ناامن هممرز است. از این منظر، نهادهای امنیتی باید بر شمار نیروهایشان در این ولایت بیفزایند.
سوم ـ سخنان فرمانده پولیس غزنی به نحوی به معنای «رفع مسئولیت» نیز است. این کار در شرایطی که از یکسو احتمال شدت ناامنی بیشتر است و از سویی، هنوز درگیریهای بهاری رسماً شروع نشده است، چنین موضعگیریای از سوی یک مقام عالی امنیتی یک ولایت، میتواند به معنای شکست پیش از جنگ نیز باشد. تقبل شکست زودهنگام، مسألۀ سقوط غزنی را جدیتر میسازد. گرچه وجود پولیس خیالی، منبع درآمد خوبی برای مسئولان آنهاست و احتمالاً کاهش نیروها به همین هدف صورت گرفته است، اما این کار پیش از آنکه به فسادزدایی از پولیس غزنی بینجامد، اسباب جنجالها و تهدیدهای بیشتر را فراهم میآورد.
با اینحال، تاکنون هیچ عملیات جدیای برای سرکوب طالبان راهاندازی نشده است. انتظار میرفت، تغییراتی که در فرماندهی پولیس بسیاری از ولایات از جمله در غزنی آمده، بتواند برای تأمین امنیت و سرکوب موج بهاری حملات طالبان مؤثر باشد؛ انتظاری که اکنون بسیار خوشبینانه به نظر میرسد. طالبان در تبصرههای سیاسیشان با استناد به اینکه در فصل زمستان توانستهاند بسیاری از مناطق را تحت فشار قرار دهند و از شمال تا جنوب به سختی رزمیدهاند، امیدوارند که با آمدن بهار و گرمشدن هوا، شدت عمل بیشتری داشته باشند. آنها بارها از تصرف برخی مناطق و گسترش دامنۀ اقدار خود سخن گفتهاند. اینکه طالبان چقدر توانایی فشارآوردن بر حکومت را دارند، قابل تردید است؛ اما سهلانگاری و برخورد غیرمسئولانه با برخی مسایل، شبیه آنچه که در کندز اتفاق افتاد، میتواند زیانهای سنگینی را بر حکومت و شهروندان تحمیل کند. لازم است، شمار پولیس افزایش یابد، نیروهای اردوی ملی حضور بیشتری یابند و عملیات اپراتیفی بیشتر برای سرکوب سران آنها اجرا شود. مردم تاکنون به اندازۀ کافی سختی کشیدهاند